حسین مهدوی صیقلانی وکیل پایه یک دادگستری

حقوق بانکی و داوری و حقوق کیفری اقتصادی عمده ؛ جرائم پولی ، ارزی ، پولشویی ، اخلال در نظام اقتصادی،قاچاق عمده و جرائم شبکه ای

حسین مهدوی صیقلانی وکیل پایه یک دادگستری

حقوق بانکی و داوری و حقوق کیفری اقتصادی عمده ؛ جرائم پولی ، ارزی ، پولشویی ، اخلال در نظام اقتصادی،قاچاق عمده و جرائم شبکه ای

حسین مهدوی صیقلانی وکیل پایه یک دادگستری

حقوق بانکی ، دعاوی بانکی و دعاوی مربوط به جرائم پولی و بانکی و ارزی و پولشویی و دعاوی اقتصادی موضوع قانون اخلال در نظام اقتصادی کشور و قاچاق ارز ؛ موضوع تبصره ماده 48 قانون آئین دادرسی کیفری . دعاوی علیه شهرداری ها و نهادهای دولتی ، داوری تخصصی در اختلافات و دعاوی حقوقی اشخاص حقیقی و حقوقی با سوابق ارجاع از شعب متعدد دادگاه ها .
Trial lawyer with special expertise in banking law . Arbitration in contracts . Has a history of referral by arbitration courts . Claims against the government and , municipalities . Land and property claims . Crimes against the Economic system; political crimes, National Security-Related Crimes . .
مشاوره در خصوص پرونده ها و موضوعات زیرمجموعة حقوق بانکی و دعاوی کیفری یا حقوقی مرتبط با آن و دعاوی وابسته به حقوق کیفری اقتصادی عمده ؛ نظیر ، اخلال در نظام اقتصادی کشور و پولشویی و جرائم پولی و بانکی ( پرونده های ویژة جرائم اقتصادی ) و ... و همچنین مشاوره راجع به دعاوی امنیتی مشمول تبصرة مادة 48 قانون آئین دادرسی کیفری ، منحصراً در صورت تقاضای مراجعه کننده و با همانگی قبلی در دفتر اینجانب امکان پذیر است ( امنیتی فقط مشاوره می کنم ولی دعاوی اقتصادی : قبول وکالت ) . مشاوره تلفنی به هیچ وجه ندارم . پوزش . شماره تلفن همراه و نشانی هم در سایت کانون وکلاء مرکز موجود است . نشانی پست الکترونیکی ( ایمیل ) : hm.attorneyatlaw@gmail.com

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عقد مشارکت مدنی مبنای تسهیلات» ثبت شده است

۰۴
مهر

دیدگاه  ؛

مبنای حقوقی عقد وثیقه در قرارداد های مشارکت مدنی بانک با دریافت کنندگان تسهیلات ریالی ( وام ) چیست ؟

تعارض عقود مشارکت مدنی بانک ها و عقد رهن

متعاقدین در هر یک از عقود مشــارکتی نســبت به یکدیگر تعهداتی دارنــد. از نظر تحلیلی ؛ تعهُّد ، رابطه ای بین متعهد (مدیون ) و متعهد له (دائــن ) بوجود می آورد که به متعهد له حق می دهد، مورد تعهّد را از مُتعهّد مطالبه نماید. در واقع دین جنبه منفی تعهد اســت که قائم به مدیون و متعهد اســت. همچنان که طلــب، جنبه مثبت آن و قائم به دائن اســت. بنابراین در عقود مشارکتی نیز، متعاقدین در حکم دائن و مدیون هستند. بدین ترتیب که به عنوان مثال در قرارداد مشارکت مدنی ، بانک با مشتری شریک می شود و هر کدام از آنها مالی را اعم از نقدی یا غیرنقدی به عنوان ســهم الشــرکه در میان می گذارند تا در طرحهای اقتصادی به کار اندازنــد. از آنجایی که بانک فرصت کافی و نیروی لازم را برای اداره امور مشــارکتهای مدنی خود ندارد، اداره امور شــرکت را به عهده مشتری ( شــریک) می گذارد و شرط می‌کند که شــریک در پایان مدت انجــام و ایجاد موضوع مشــارکت، ســهم الشــرکه بانک را به صورت مرحله ای به وی واگذار کند. ســهم الشرکه شامل ؛ اصل سرمایه پرداختی بانک، سود مورد انتظار و سایر هزینه ها می شود. شریک با قبول چنین شــرطی به بانک متعهد می شــود تا تعهد ( دیــن ) خویش را مبنی بر پرداخت ســرمایه و سهم بانک از سود در سررسیدهای مقرّر ایفا کند.بنابراین، روشــن می شود که در عقود مشارکتی، تعهّدات به منزلة دین است ؛ از این رو و با چنین توجیهی ، می توان برای اطمینان از حُسن اجرای تعهدات، وثایقی را در قالب عقد رهن دریافت کرد.  امّا در رابطه با جبران خســارات احتمالی، اگر خســارتی که به اصل سرمایه وارد می شود، به دلیل عوامل طبیعی باشد، مصداق تلف است و بر اســاس قاعده اســتیمان، ضمان آور نیست ؛ چرا که ید شریک و مضارب ، ید امانی محســوب می شــود. اما اگر منشأ خسارت، تعدی و تفریط شریک یا مضارب باشد، جبران آن طبق قواعد ضمان قهری و با استناد به قاعده « لاضرر » ، « تسبیب » و « اتلاف » واجب است. دریافت وثیقه برای جبران خسارات موجب می شود بانک خسارات وارده را بدون نیاز به محاکم قضایی و از طریق تملک وثایق با ســهولت بیشتری استیفا کند. ذکــر این نکته نیز لازم اســت که اگر دریافت وثایــق بانکی در عقود مشارکتی به منظور دفع ضرر از یکی از متعاملین باشد با روح و ماهیت این عقود منافات دارد ؛ چرا که در عقود مشارکتی ، شرکاء در سود و زیان شریکند ، اما با چنین تضمینی ، دیگر تسهیم و تقسیم سود و زیان معنایی نــدارد. آنچه که متعاقدین باید در عقود مشــارکتی قصد کنند، مفهوم شراکت است. شراکت هم در اصل سرمایه و هم در سود و زیان مطرح اســت. با اخذ وثایق در ابتدای عقد به منظور دفع ضرر، گویی متعاملین قصد شراکت در ســود و زیان را ندارند. به عبارت دیگر آنچه که قصد شده، واقع نشده است و آنچه که واقع شده، قصد نشده است ( ما قُصِدَ لَم یَقع و ما وَقَعَ لم یُقصَد) . در حقیقت ، بانک بر مبنای ماده 10 قانون مدنی و به منظور اطمینان از بازگشت تسهیلات اعطایی به دریافت وثایق معتبر از مشتریان مبادرت می ورزد تا در صورت عدم تأدیه بدهی یا ایفای تعهد در سررســید مقرر، بتواند طلب خویــش را از محل وثایق اســتیفا نماید که چنین قصدی با لحاظ اخذ وثیقه و انعقاد عقد رهن یا وثیقه با تسهیلات گیرنده با قصد مشارکت سازگار نیست. انواع وثایق کاربردی در نظام بانکداری عبارتنــد از : اموال ؛ اعم از منقول و غیر منقول ؛ اسناد رسمی ( اعم از اسناد املاک و اسناد رسمی تعهّد آور مانند تعهّد رسمی ، اسناد تجــاری ( سفته و برات ) و عــادی ( تعهّد نامه و ضمانت ) و اسناد عادی لازم الاجراء ( چک ) و اوراق بهادار ( اوراق مشارکت و سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس) .

حسین مهدوی صیقلانی              

 

  • حسین مهدوی صیقلانی
۲۴
ارديبهشت

شرط سود قطعی در مشارکت مدنی مبنای تسهیلات باطل است . تبصره‌های ۱ و ۲ ماده ۱۵ قانون عملیات بانکی بدون ربا (بهره) به معنای اعتبار بی چون و چرای قرارداد بانک نیست . شرط عدم ضرر مضارب در مادة 558 قانو ن مدنی به عقد مشارکت سرایت نمی نماید و در صورت شرط عدم ضرر علی رغم سکوت و عدم تجویز ماده 575 همان قانون فقط شرط باطل است. عدم رعایت شرط واریز نقدی قدر السهم شرکت ، مُبطل عقد نیست .

 

نظریة مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه :

شماره نظریه: 1106 / 99 / 7

شماره پرونده: ۹۹-۷۶-۱۱۰۶ ح
تاریخ نظریه: 10 / 10 / 1399

 

استعلام:

 

در قرارداد مشارکت مدنی: ۱-چنان‌چه سود قطعی برای یک شریک در نظر گرفته شود، آیا شرط باطل است یا شرط باطل و مبطل قرارداد مشارکت مدنی؟ ۲- در صورتی که یک طرف شراکت مدنی بانک باشد که نود درصد سرمایه شراکت را تأمین کرده، با توجه به مفاد ماده ۵۷۵ قانون مدنی و تبصره یک ماده واحده قانون منطقی کردن نرخ سود تسهیلات بانکی متناسب با نرخ بازدهی در بخش‌های مختلف اقتصادی (با تاکید بر قانون عملیات بانکی بدون ربا) مصوب ۱۳۸۵ که مقرر داشته: “درباره عقود با بازدهی متغیر، بانک‌ها مکلفند بدون تعیین نرخ سود مورد انتظار بر اساس مفاد قانون عملیات بانکی بدون ربا در حاصل فعالیت اقتصادی مورد قرارداد شریک شوند”؛ آیا این شروط که شریک ضامن سرمایه باشد یا خسارات حاصل از تجارت متوجه مالک نشود و یا سود قطعی برای یک طرف شراکت تعیین شود، موجب بطلان عقد است؟ ۳-در ماده ۳ دستورالعمل اجرایی مشارکت مدنی مصوب ۱۳۶۳ مقرر شده است شرکت مدنی در صورتی تشکیل و محقق خواهد شد که شرکا طبق قرارداد سهم‌الشرکه نقدی خود را به حساب مخصوص که در بانک برای شرکت افتتاح می‌شود واریز کنند و در صورتی که تمام یا قسمتی از سهم‌الشرکه غیرنقدی باشد، طبق مقررات مشارکت مدنی این سهم‌الشرکه به مدیر یا مدیران شرکت تحویل شود. همچنین در ماده ۲۰ آیین‌نامه فصل سوم قانون عملیات بانکی بدون ربا (بهره) تصویب‌نامه شماره ۸۸۶۲۰ هیئت وزیران مقرر شده: “شرکت مدنی در صورتی تشکیل و تحقق خواهد یافت که شرکا طبق سهم‌الشرکه نقدی خود با به حساب مخصوصی که در بانک برای شرکت افتتاح می‌گردد وازیر نمایند.” چنانچه یک طرف سهم‌الشرکه خود را به حساب مخصوص که در بانک برای شرکت افتتاح شده واریز نکرده باشد، آیا با توجه به مفاد این دو ماده قرارداد منعقد شده است؟ ۴-آیا تکالیف مقرر در تبصره‌های ۱ و ۲ ماده ۱۵ قانون عملیات بانکی بدون ربا (بهره) مصوب ۱۳۶۲ الحاقی ۱۳۷۶/۱۱/۲۹ در راستای قانون عملیات بانکی بدون ربا و بانکداری اسلامی و در صورت مطابق بودن قرارداد با شرع تفسیر می‌شود؟ آیا در این دو تبصره رعایت چارچوب‌های عقود اسلامی مفروض گرفته شده است یا آن‌که به معنای اعتبار بخشیدن بی‌چون و چرا به قراردادهای بانکی است که بدون رعایت مقررات شرعی تنظیم شده است؟

 

پاسخ :

 

۱- در عقود مشارکتی از جمله عقد مشارکت مدنی، تعیین سود مقطوع ولو به عنوان حداقل صحیح نیست و مشارکت طرفین در سود و زیان و متغیر بودن سود از مهم‌ترین ویژگی‌های این عقد است؛ از سوی دیگر با توجه به این که ضوابط بانک مرکزی جنبه آمره دارد و بانک‌ها نمی‌توانند از این ضوابط تخطی نمایند و درج هر گونه شرط برخلاف ضوابط آمره مذکور از جمله شرط تعیین سود مقطوع با توجه به ملاک رأی وحدت رویه شماره ۷۹۴ -۲۱/۵/۹۹ هیأت عمومی دیوان عالی کشور، باطل است، اما به صحت قرارداد مشارکت مدنی لطمه‌ای وارد نمی کند.

۲- نظر به این‌که در ماده ۵۷۵ قانون مدنی قانون‌گذار درج شرط مبنی بر تغییر، افزایش یا کاهش قدرالسهم سود طرفین را تجویز کرده است؛ ولی در خصوص قدرالسهم از ضرر در مقام بیان، سکوت کرده است، لذا در قرارداد مشارکت مدنی شرکا نمی‌توانند در خصوص میزان ضرر برخلاف ماده یاد شده توافق کنند از سوی دیگر، با توجه به این که قانونگذار در مقام بیان صرفاً در عقد مضاربه وجود شرط یاد شده را موجب بطلان عقد برشمرده است، موجبی برای تسری حکم مقرر در ماده ۵۵۸ این قانون به عقد شرکت وجود ندارد. بنابراین در فرض سؤال هرچند شرط باطل است؛ اما موجبات بطلان عقد را فراهم نخواهد کرد.

۳- توجه به ماده ۲۰ آیین‌نامه فصل سوم قانون عملیات بانکی بدون ربا (تصویب‌نامه شماره ۸۸۶۲۰ مورخ ۱۲/۱۰/۱۳۶۲ هیأت وزیران) و ماده ۳ دستور‌العمل مشارکت مدنی، شرکت مدنی در صورتی تشکیل و تحقق خواهد یافت که شرکا طبق قرارداد، سهم‌الشرکه نقدی خود را به حساب مخصوص که در بانک برای شرکت افتتاح می‌شود، واریز کنند. این شرط جزو شروط اساسی عقد مشارکت است، اما عدم رعایت آن موجب بطلان قرارداد نبوده و ممکن است مشمول مقررات ماده ۱۰ قانون مدنی باشد. تعیین سود و جریمه تابع قرارداد بین طرفین مطابق ماده ۱۰ قانون مدنی و تا میزان تعیین شده در مصوبه بانک مرکزی است و مازاد بر آن فاقد اعتبار و غیر قابل مطالبه است.

۴- هرچند قراردادهای بانکی با توجه به مصوبات قانونی در حکم سند رسمی تلقی می‌شود و تا زمانی که ابطال نشده باشد قابلیت اجرایی دارد، با این حال احکام مقرر در تبصره‌های ۱ و ۲ ماده ۱۵ قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب ۱۳۶۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی که کلیه مراجع قضایی و دوایر اجرای ثبت و دفاتر اسناد رسمی را مکلف به صدور حکم، اجراییه و وصول مطالبات بانک نموده و نیز علاوه بر استرداد وجوه، اشخاص را به پرداخت خسارت مقرر در قراردادهای بانکی ملزم کرده است، مانع از آن نیست تا حسب مورد ابطال قرارداد و یا اجراییه با ادعای عدم رعایت مقررات مربوط در محاکم صالح مورد رسیدگی و لحوق حکم قرار گیرد و پیش‌فرض قانون‌گذار آن است که بانک مقررات را اجرا خواهد کرد و تبصره‌های یاد شده مفید این معنا نیست که قراردادهای بانکی مصون از رسیدگی‌های قضایی و عنداللزوم ابطال خواهند بود. شایسته ذکر است که رأی وحدت رویه شماره ۷۹۴ مورخ ۲۱/۵/۱۳۹۹ هیأت عمومی دیوان عالی کشور در خصوص فرض سؤال فصل‌الخطاب است.

ثانیاً، چنانچه منظور سؤال کننده انطباق مقررات قانونی با شرع باشد، تشخیص عدم مغایرت قوانین و مقررات برعهده شرع با فقهای محترم شورای نگهبان است و از وظایف این اداره کل خارج است.

 

  • حسین مهدوی صیقلانی