حسین مهدوی صیقلانی وکیل پایه یک دادگستری

حقوق بانکی و داوری و حقوق کیفری اقتصادی عمده ؛ جرائم پولی ، ارزی ، پولشویی ، اخلال در نظام اقتصادی،قاچاق عمده و جرائم شبکه ای

حسین مهدوی صیقلانی وکیل پایه یک دادگستری

حقوق بانکی و داوری و حقوق کیفری اقتصادی عمده ؛ جرائم پولی ، ارزی ، پولشویی ، اخلال در نظام اقتصادی،قاچاق عمده و جرائم شبکه ای

حسین مهدوی صیقلانی وکیل پایه یک دادگستری

حقوق بانکی ، دعاوی بانکی و دعاوی مربوط به جرائم پولی و بانکی و ارزی و پولشویی و دعاوی اقتصادی موضوع قانون اخلال در نظام اقتصادی کشور و قاچاق ارز ؛ موضوع تبصره ماده 48 قانون آئین دادرسی کیفری . دعاوی علیه شهرداری ها و نهادهای دولتی ، داوری تخصصی در اختلافات و دعاوی حقوقی اشخاص حقیقی و حقوقی با سوابق ارجاع از شعب متعدد دادگاه ها .
Trial lawyer with special expertise in banking law . Arbitration in contracts . Has a history of referral by arbitration courts . Claims against the government and , municipalities . Land and property claims . Crimes against the Economic system; political crimes, National Security-Related Crimes . .
مشاوره در خصوص پرونده ها و موضوعات زیرمجموعة حقوق بانکی و دعاوی کیفری یا حقوقی مرتبط با آن و دعاوی وابسته به حقوق کیفری اقتصادی عمده ؛ نظیر ، اخلال در نظام اقتصادی کشور و پولشویی و جرائم پولی و بانکی ( پرونده های ویژة جرائم اقتصادی ) و ... و همچنین مشاوره راجع به دعاوی امنیتی مشمول تبصرة مادة 48 قانون آئین دادرسی کیفری ، منحصراً در صورت تقاضای مراجعه کننده و با همانگی قبلی در دفتر اینجانب امکان پذیر است ( امنیتی فقط مشاوره می کنم ولی دعاوی اقتصادی : قبول وکالت ) . مشاوره تلفنی به هیچ وجه ندارم . پوزش . شماره تلفن همراه و نشانی هم در سایت کانون وکلاء مرکز موجود است . نشانی پست الکترونیکی ( ایمیل ) : hm.attorneyatlaw@gmail.com

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان
پیوندها

۳۵ مطلب با موضوع «نظرات حقوقی» ثبت شده است

۰۳
دی

خدمت در بانک‌ خصوصی، «خدمت دولتی» محسوب نمی‌شود تا موجب انفصال از خدمت در بانک‌های مذکور باشد؛ چنانچه در این خصوص حکمی هم صادر شود قابلیت اجرا ندارد (موضوعاً منتفی است).

 

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه :

 

شماره نظریه : 684 / 1401 / 7

شماره پرونده : 1401-168-684 ک

تاریخ نظریه : 05 / 09 / 1401

 

استعلام :

1 -  این بانک به موجب آگهی تغییرات مورخ 1391/3/20 مندرج در روزنامه رسمی شماره 19604 مورخ 1391/4/5 با شخصیت حقوقی سهامی عام و غیر دولتی تحت نظارت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و در چارچوب قوانین و مقررات فعالیت می‌نماید. 2- در خصوص جرائم مندرج در قانون تشدید مجازات کلاهبرداری، اختلاس و ارتشاء مصوب 1367/9/15 قانونگذار مجازات انفصال دائم و یا موقت از خدمات دولتی را به عنوان مجازات مرتکبین جرائم مذکور احصاء نموده است . 3- مطابق رأی وحدت رویه شماره 798 مورخ 15 / 07 / 1399 هیأت عمومی دیوان عالی کشور، کارکنان بانک‌های خصوصی که تحت نظارت بانک مرکزی به ارائه خدمات گسترده پولی و بانکی به مردم می‌پردازند، از مصادیق مأمورین به خدمات عمومی محسوب می‌شوند؛ لذا در صورت ارتکاب جرائم کلاهبرداری، اختلاس و یا ارتشاء بر اساس رأی وحدت رویه مذکور مجازات انفصال از خدمات دولتی مندرج در قانون مورد اشاره بار می‌گردد. 4- با عنایت به اینکه رابطه استخدامی بانک و کارکنان در چارچوب قانون کار به صورت قرارداد کار (دائم و یا موقت) برقرار می‌باشد؛ لذا کارکنان بانک تحت استخدام دولت نمی‌باشند. 5- در این خصوص چنانچه رأی قطعی از مراجع محترم قضایی راجع به کارکنان بانک مبنی بر انفصال از خدمات دولتی بابت مجازات جرائم کلاهبرداری، اختلاس و ارتشاء صادر گردد، نحوه اجرای آن برای این بانک مشخص نمی‌باشد که آیا با صدور رأی انفصال از خدمات دولتی بانک مکلف به قطع رابطه استخدامی با کارکنان مشمول حکم صادره می‌باشد و یا با توجه به این‌که عنوان خدمات دولتی تعریف قانونی مشخص را دارد می‌بایست تصمیم مقتضی در چارچوب آیین‌نامه انضباطی کارکنان بانک اتخاذ گردد.

پاسخ :

هرچند که طبق رأی وحدت رویه شماره 798 مورخ 15/7/1399 هیأت عمومی دیوان عالی کشور، کارکنان بانک‌های خصوصی که تحت نظارت بانک مرکزی به ارائه خدمت گسترده پولی و بانکی به مردم می‌پردازند از مصادیق مأمورین به خدمات عمومی محسوب می‌شوند و در صورت ارتکاب بزه ارتشاء و اختلاس موضوع مواد 3 و 5 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس با عنایت به تصریح «مأمورین به خدمات عمومی» در این مواد مشمول مجازات‌های مقرر در مواد پیش‌گفته می‌باشند؛ با این وجود چون خدمت در بانک‌ خصوصی، «خدمت دولتی» محسوب نمی‌شود تا موجب انفصال از خدمت در بانک‌های مذکور باشد؛ چنانچه در این خصوص حکمی هم صادر شود قابلیت اجرا ندارد (موضوعاً منتفی است). بدیهی است چنانچه محکومیت کارمند بانک خصوصی دارای آثار تبعی موضوع مواد 25 و 26 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 باشد در این صورت ادامه اشتغال وی در مدت زمان مقرر در ماده 25 قانون پیش‌گفته به عنوان مجازات تبعی با عنایت به بند «چ» ماده 26 این قانون ممنوع است؛ یعنی از خدمت در مؤسسات مأمور به خدمت عمومی مانند بانک‌های خصوصی محروم و منفصل خواهند شد. شایسته ذکر است در صورت وجود شرایط مقرر در مواد 17 و 18 قانون کار مصوب 1369، کارفرما (بانک خصوصی) می‌تواند بر اساس مقررات مذکور در این مواد اقدام کند.

 

  • حسین مهدوی صیقلانی
۲۹
آذر

نظر دیوان عالی کشور در خصوص تسرّی مفاد راُی وحدت رویه 794 هیاُت عمومی به آراء قطعی سابق

جلسة مورخة 25 / 07 / 1401 شورای علمی مشورتی دیوان عالی کشور

جلسة فوق الذکر با حضور 12 نفر از اعضاء محترم تشکیل شد و از جمله نامة مورخة 08 / 06 / 1401 معاون اوّل محترم دادستان کل کشور مربوط به نقطه نظرات بانک مرکزی راجع به راُی وحدت رویه شمارة 794  21 / 05 / 1399 هیاُت عمومی دیونعالی کشور مطرحو نظر اتفاقی اعضاء این شورا به شرح زیر اعلام می شود :

1 - درخواست تسّری رأی وحدت رویه نسبت به ارای قطعی؛

اولاً :  با عنایت به مفاد ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری ؛ آراء وحدت رویه در امور حقوقی به موضوعاتی که راجع به آن راُی قطعی صادر شده است تسرّی ندارد. ثانیاً : راجع به موضوعاتی که در خصوص آن رأی قطعی صادر نشده است عطف به ما سبق شدن یا نشدن آراء وحدت رویه دیوان عالی کشور موضوعی است که بر اساس موازین قانونی تعیین می شود و نه بر اساس متن راُی وحدت رویة صادره ؛ همانگونه که در طول سالیان متمادی صدور آراء وحدت رویه دیوانعالی کشور ، هیچگاه در متن راُی به این موضوع اشاره ای نشده است.

2  - عدم شمول رأی وحدت رویه نسبت به عقود مشارکتی؛

اولاً : رأی وحدت رویه شماره ۷۹۴ مورخ 21 / 05 / 1399 هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مقام بیان آمره بودن مصوبّات بانک مرکزی جمهوری اسلامی راجع به حداقل و حداکثر سهم سود و لزوم تبعیت کلیه بانکها و مؤسسات اعتباری از این مصوبات بوده است و اطلاق این رأی ، کلیه انواع قراردادهای اعطای تسهیلات بانکی را در بر می گیرد. با این حال، بدیهی است ، شمول این رأی ، مشروط به وجود مصوبه بانک مرکزی در خصوص حداقل و حداکثر سهم سود در زمان اعطای تسهیلات مربوطه است. بنابراین، اگر در خصوص برخی از انواع قراردادهای اعطای تسهیلات بانکی در زمان اعطای تسهیلات از سوی بانک مرکزی سقف سود تعیین نشده باشد،موضوع از شمول رأی وحدت رویه مذکور خروج موضوعی دارد.

3 -  صحت قراردادها تا میزان سود مقرّر و ابطال مازاد ؛

همانگونه که از متن راُی وحدت رویة مورد بحث به روشنی استفاده می شود، قراردادها اعطای تسهیلات فقط نسبت به سود مازاد بر مصوّبات بانک مرکزی قابل ابطال است؛ بنابراین،تردیدی نیست که اصل قرارداد و نیز سود آن درحدّی که مازاد بر مصوبات مذکور نیست، به صحت و اعتبار خود باقی است. بنا به مراتب با توجّه به اینکه ، راُی وحدت رویه 794 – 21 / 05 / 1399 مطابق اصول و مبانی قانونی صادر شده است، نیازمند به هیچگونه اصلاح و تغییری نمی باشد. با این حال، همان گونه که در ماده 474 قانون آئین دادرسی کیفری مصوّب 1392 با اصلاحات بعدی تصریح شده است، تغییر راُی وحدت رویه به موجب راُی وحدت رویه موخّری امکانپذیراستکه«مطابق با مادة 471 این قانون صادرمی شود.»؛بنابراین هرگاه از مفاد راُی وحدت رویه مذکور یا قوانین مربوط به علّت استنباط های متفاوت ، آراء مختلفی صادر شود ، با ارسال این آراء به دیوان عالی کشور ، امکان طرح آن در هیاُت عمومی و صدور راُی وحدت رویه جدید وجود دارد . » 

****************************************************************

ماده 471 قانون آئین دادرسی کیفری مصوّب 1392 ( اصلاحی 1394 ) مجلس شورای اسلامی : 

هرگاه از شعب مختلف دیوان عالی کشور یا دادگاهها نسبت به موارد مشابه، اعم از حقوقی، کیفری و امور حسبی، با استنباط متفاوت از قوانین، آراء مختلفی صادر شود، رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور، به هر طریق که آگاه شوند، مکلفند نظر هیات عمومی دیوان عالی کشور را به منظور ایجاد وحدت رویه درخواست کنند. هر یک از قضات شعب دیوان عالی کشور یا دادگاهها یا دادستانها یا وکلای دادگستری نیز می‌توانند با ذکر دلیل از طریق رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور، نظر هیات عمومی را درباره موضوع درخواست کنند. هیات عمومی دیوان عالی کشور به ریاست رئیس دیوان عالی یا معاون وی و با حضور دادستان کل کشور یا نماینده او و حداقل سه چهارم روسا و مستشاران و اعضای معاون تمام شعب تشکیل می‌شود تا موضوع مورد اختلاف را بررسی و نسبت به آن اتخاذ تصمیم کنند. رای اکثریت در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها و سایر مراجع، اعم از قضائی و غیر آن لازم الاتباع است؛ اما نسبت به رای قطعی شده بی اثر است. درصورتی که رای، اجراء نشده یا در حال اجراء باشد و مطابق رای وحدت رویه هیات عمومی دیوان عالی کشور، عمل انتسابی جرم شناخته نشود یا رای به جهاتی مساعد به حال محکوم علیه باشد، رای هیات عمومی نسبت به آراء مذکور قابل تسری است و مطابق مقررات قانون مجازات اسلامی عمل می‌شود.

 

  • حسین مهدوی صیقلانی
۲۱
مرداد

ابهامات جدّی راُی وحدت رویه شماره 805 هیاُت عمومی دیوانعالی کشور

اخیراَ با توجّه به آرایی که از شعب مختلف دادگستری با توجه به لزوم تبعیت از راُی وحدت رویه شماره 805 هیاُت عمومی دیوانعالی کشور صادر گردیده اند با توسّل به نگاه تفسیری خاص خود به راُی مار الذکر به ابهامات راُی اخیر الذکر بیش از پیش ، دامن زده اند . رای وحدت رویه شماره ۸۰۵ در مورد وجه التزام دیون پولی، ابهامات جدی دارد و طرفداران آن، پاسخی درخور نداده اند. محاسن رای در امکان جبران خسارت واقعی برای برابری با افزایش تورم است. ابهام کلّی این رای، مشخص نبودن تعیین سقف وجه التزام است که ناگزیر باید به قواعد عمومی و تعدیل قضایی روی آورد . گذشته از آن، این ابهام تازه را نیز دارد که آیا سقف توافق اشخاص برای تعیین وجه التزام دیون پولی، که به دلیل وجود مقرّرات آمره در بخش قوانین و مصوّبات بانکی کشور برای بانک ها مقیّد به تبعیّت از مصوبات بانک مرکزی است برای اشخاص فاقد سقف است یا خیر ؟ به عبارت دیگر ؛ آیا اشخاص مشمول این محدودیت نمی شوند و توافق اشخاص عمومی و دولتی و خصوصی، غیر از بانک ها، فاقد سقف مقرّر است ؟ یا اینکه ، باید گفت چون در راُی وحدت رویه شماره ۸۰۵ هیچ تفکیکی نشده است و استثناء بطور کلی آمده است ؛ لذا ، اشخاص دیگر نیز نباید بیشتر از سود و وجه التزام مقرر بانکی توافق کنند؟ و به عبارت دیگر، توافق در هر صورت و در رابطه با هر شخص، محدود به بالاترین امکانی است که در سیستم بانکی داریم. برای مثال :  بالاترین سقف سود و وجه التزام بانکی را اگر  25 درصد حساب کنیم، آیا توافق اشخاص نیز نمی تواند بیشتر از  25 درصد اصل دین شود و اگر بیشتر شد، بی اعتبار است ؟ تازه این در عقود مشارکتی است و در عقود مبادله ای وضعیت به گونه ای دیگر ولی دارای سقف خواهد بود !

این ابهام ،  بدلیل استثناء بدون حد و مرز و فاقد مبناست که در آراء مقدماتی که منتهی به این راُی وحدت رویه شدند، نبود و توسط هیات عمومی دیوان عالی کشور افزوده شد ! آیا هیاُت عمومی محترم دیوان عالی کشور صلاحیت و به طور کلّی ، این اختیار را داشته اند؟ مگر نباید تنها به تفسیر آرای قضایی توجه و یکی را برمی‌گزید یا اگر راهکارسوم را انتخاب می کرد که نباید قانون گذاری می نمود !

ابهام دیگر این است که مطابق آرای وحدت رویه متعدد دیوان عدالت اداری، برخی نهادهای عمومی از تعیین وجه التزام برای مطالبات خود، ممنوع بودند . اکنون ، آیا با این راُی، اختیار خواهند داشت ؟

  • حسین مهدوی صیقلانی
۱۶
مرداد

اگر در عقد قرض شرط شود که در صورت تاخیر قرض گیرنده در ادای قرض وی مکلف به پرداخت مبلغ مشخصی به قرض دهنده باشد این شرط صحیح است ؟

در خصوص مطالبه وجه التزام برای تعهدات پولی و نقدی پیش از این نظر غالب محاکم چنین بود که توافق اشخاص برای تعیین وجه التزام پیش از حلول اجل خلاف مقررات آمره ماده ۵۲۲ ق‌.آد.م و بر خلاف نظم عمومی اقتصادی است و در مواردی با جمع شرایط مصداق ربای قرضی است‌ ؛ این در حالی است که ، به صراحت در پایان ماده ۵۲۲ ق.آ.د.م پیش گفته به امکان مصالحه طرفین به روش دیگری غیر از آنچه در این ماده پیش بینی شده بود تصریح شده است : ماده 522 قانون آئین دادرسی مدنی : « در دعاویی که موضوع آن دین و از نوع وجه رایج بوده با مطالبه داین و تمکن مدیون ، ..... مگر اینکه طرفین به نحوه دیگری مصالحه نمایند » با توجه به اطلاق ماده ؛ مصالحه می تواند در هر زمانی صورت بگیرد چه پیش از اقامه دعوا و چه بعد از آن .این مهم در ماده ۵۱۵ ق.آ.دم به عبارتی دیگر مورد تایید قرار گرفته بود : « در صورتی که قرار داد خاصی راجع به خسارت بین طرفین منعقد شده باشد برابر قرارداد رفتار خواهد شد » و بدین ترتیب آزادی اشخاص در امکان توافق وجه التزام در دیون پولی علی الظاهر ، مورد شناسایی مقنن واقع شده بود و اطلاق و عموم ماده ۲۳۰ قانون مدنی نیز حکایت از نفوذ حقوقی این قاعده عمومی  می کرد . سرانجام هیات عمومی دیوان عالی کشور به اختلافات پایان داده و به موجب راُی وحدت‌ رویه شماره 805 مورخ  16 /10 /1399 : « تعیین وجه التزام قراردادی به منظور جبران خسارت تأخیر در ایفای تعهدات پولی ، مشمول اطلاق ماده 230 قانون مدنی و عبارت قسمت اخیر ماده 522 قانون آیین دادرسی دادگاه‌ های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379 است و با عنایت به ماده 6 قانون اخیرالذکر، مبلغ وجه التزام تعیین شده در قرارداد، حتی اگر بیش از شاخص قیمت ‌های اعلامی رسمی (نرخ تورم) باشد، در صورتی که مغایرتی با قوانین و مقررات امری از جمله مقررات پولی نداشته باشد، معتبر و فاقد اشکال قانونی است » .

ربای قرضی، ربایی است که در قرض تحقق می‌یابد. ربای قرضی که به آن قرض ربوی هم گفته می‌شود در مقابل ربای معاملی است که در معاوضه و معامله محقق می‌شود. قرض ربوی، هر نوع زیاده و منفعت‌ مادی یا غیر مادی است که در ضمن عقد قرض دادن پول یا کالا، به نفع قرض‌دهنده یا شخص ثالث، شرط شود. قرض ربوی، سه شرط (قرارداد قرض، شرط به زیاده، هر نوع زیاده به نفع قرض‌دهنده یا شخص ثالث) دارد و اگر یک یا چند شرط وجود نداشته باشد، ربا نیست.

حال سؤالی طرح می شود که اگر در عقد قرض شرط شود که در صورت تاخیر قرض گیرنده در ادای قرض وی مکلف به پرداخت مبلغ مشخصی به قرض دهنده باشد این شرط صحیح است ؟

به نظر می رسد که اگر قصد واقعی طرفین اجبار قرض گیرنده بر ادای قرض در مهلت مشخص باشد ، باید این شرط را صحیح دانست ؛ زیرا می توان آن را نوعی توافق بر وجه التزام گزاف بار نمود . امّا اگر قصد واقعی طرفین آزاد گذاشتن قرض گیرنده در ادای با تاخیر قرض باشد تردیدی در ربوی بودن این معامله نیست و مصداق اتمّ ربا است  و تمدید مدت در مقابل افزایش بدهی است که در عرب جاهلیت با اصطلاح «تعطی از تربی» بیان می شد . در موردی که معلوم باشد موعد تادیه، به منظور آغاز بهره گرفتن معین شده و مقصود دو طرف این است که پس از مدتی خود به خود و به تناسب مدتی که پول نزد وام گیرنده می ماند بر مبلغ افزوده شود مصداق ربا است ؛ البته ، بدیهی است همانگونه که در رای وحدت رویه ۷۹۴ مورخ 21 / 05 / 1399 نیز تصریح شده در فرضی که قرض دهنده نظام بانکی باشد توافق طرفین در تعیین سود بانکی محدود به مقررات آمره  پولی بانکی مصوب شورای پول و اعتبار و بانک مرکزی است و این وجه التزام بی شک اعم از سود پیش از سررسید  و یا سود پس از سررسید( سود بعلاوه جریمه ۶ درصد ) می باشد . علت آمره بودن مقررات پولی و بانکی ؛ جلوگیری از دارا شدن ناعادلانه و رباخواری رسمی و برهم خوردن نظم عمومی و کساد و رونق در اقتصاد است ؛ لذا ، نباید تردید داشت رای وحدت رویه ۸۰۵ هر کجا با قوانین و مقررات امری یا با نظم عمومی و اخلاق حسنه و قواعد آمره حقوق قراردادها برخورد می کند دامنه آن مقید و محدود می شود و در حقیقت همان مرزهایی که ماده ۲۳۰ قانون مدنی در تعهدات غیر پولی دارد در مورد دیون پولی نیز مورد مراعات  و اعمال می شود .  *  نکتة حائز اهمیت از نظر حقوق و دعاوی بانکی ؛  یکی دیگر از مصادیق ربا، ربا در تمدید مهلت بدهی است که در بعضی از مصادیق با قرض ربوی مشترک است. ربا در تمدید مهلت بدهی و دِیْن (ربای اِمهالی)، هر نوع زیاده و منفعت‌ مادی یا غیر مادی است که برای تمدید مهلت پرداخت آن بدهی شرط ‌شود؛ چه این بدهی از قرض باشد یا عقد و قرارداد دیگری. از نظر شرعی، شرط به زیاده در قرض یا تمدید مهلت پرداخت آن، ربا و حرام است. اعلام بطلان تسهیلات امهالی صوری بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری در قالب  مرابحه و فروش اقساطی در آراء متعدد صادره از جانب دادگاه های ایران به دلیل فقدان قصد واقعی بر انجام موضوع تسهیلات و صرفا به سبب تسویه دیون سابق عمدتاَ به همین دلیل است ؛ زیرا ، تسهیلات امهالی با محاسبه شرط زیاده و حتّی سود مرکّب ، تبلور قصد پنهان مبنی بر ربا خواری رسمی از مجاری بانکی است.  .

************************************************************************

 

 

  • حسین مهدوی صیقلانی
۲۲
تیر

بحثی در مالیات متمّم ناشی از کشف درآمد پنهان ِسابق

بر گواهی قطعی تسویه مالیاتی - ناشی از بررسی تراکنش های بانکی

 

از سال گذشته تا کنون ، عدة بسیاری از اشخاص حقیقی و حقوقی در کشور ، به دلیل بررسی تتمیمی یا بررسی مجدّد عملکرد مالیاتی مربوط به سالهای قبل از 1395 از طریق بررسی تراکنش های بانکی و در اثر صدور برگه های تشخیص مالیاتی تحت عنوان « برگة متمم مالیاتی » مکلف به پرداخت مالیاتهای مضاعف و زاید بر مالیاتهای تسویه شده ی سابق خود در آن سالها که مستند به صدور گواهی مفاصا حساب مالیاتی نیز بوده است ، گردیده اند . اعتراضات گسترده به این نحوة عملکرد سازمان و ادارات اموار مالیاتی کشور ؛ چه در هیاُت های پیش بینی شده در خود قانون مالیاتهای مستقیم و چه در وضعیت متعاقب نتایج حاصل از آن هیاُت ها (  تاُئید برگة مالیاتی ) که منجر به طرح شکایات بی شمار در دیوان عدالت اداری گردید ، غالباَ ، جز در برخی از موارد استثنایی نتایج مثبتی در بر نداشته و شعب مالیاتی عمدتاَ بر استدلال های مندرج در دادنامه های شعب دیوان عدالت اداری تمکین ننموده و نهایتاَ ،  راُی شماره 1521 الی 9909970906011511 هیاَت تخصّصی مالیاتی - بانکی دیوان عدالت اداری در مورخة 17 / 12 / 1399 در ردّ تقاضای ابطال بخشنامة 200 / 99 / 16 31 / 01 / 1399 معضلات ناشی از این نحوة عملکرد سازمان امور مالیاتی را دو چندان نموده است ، بدون شک ، یکی از حساس ترین ابزارهای وصول مالیات، دسترسی به حساب های شخصی است که قاعدتاً توسط مأموران قانونی و در حیطه اختیارات تعیین شده در قانون نسبت به ارایه ی اطلاعات بانکی اشخاص اقدام می شود. سازمان امور مالیاتی در راستای اجرای دستورالعمل های شماره ۲۰۰/۹۵/۵۰۵ و ۲۰۰/۹۶/۵۰۵ و ایضاَ  دستور العمل جایگزین دو دستور العمل اخیر الذکر به شماره 200 / 99 / 16 31 / 01 / 1399 با موضوع نحوه بررسی و رسیدگی به تراکنش های بانکی مشکوک و با تفسیری نادرست از قوانین خاص به خصوص «قانون مبارزه با پولشویی» و آیین نامه ی اجرایی و دستور العمل های آن، اقدام به اخذ مالیات خارج از ضوابط قانونی از مودیان می‌کند. به این ترتیب که سازمان امور مالیاتی بانک ها را مکلف به ارائه تمام تراکنش های بانکی اشخاص نموده و در توجیه این اقدام به ماده ۲۳۱ قانون مالیات های مستقیم و ماده ۳۰ قانون مالیات بر ارزش افزوده تمسک جسته که براساس آن کلیه بانک ها، مؤسسات و تعاونی های اعتباری، صندوق های قرض الحسنه و صندوق تعاون مکلفند صرفاً اطلاعات و اسناد مربوط به درآمد مؤدی را ارائه کنند.

مالیات یکی از ابزارهای کارآمد در جهت تامین بخشی از درآمدهای دولت است، به شرطی که این مهم درچارچوب قانونی صورت گیرد . در تبصره ماده ۲۳۱ قانون مالیات های مستقیم نیز به صراحت عنوان شده که تنها باید اسناد درآمدی ارائه شود و بانک ها الزامی به ارائه کلیه تراکنش های بانکی اشخاص نخواهند داشت. همچنین با عنایت به اینکه دستورالعمل های ۲۰۰/۹۵/۵۰۵ 04 / 02 / 95 و ۲۰۰/۹۶/۵۰۵ در تاریخ 24 / 02 / 96 صادر شده و دستور العمل جایگزین آن دو به شماره ی 200 / 99 / 16 31 / 01 / 1399 از نظر زمان شمول ، فاقد قید و غایت است، و به استناد ماده ۴ قانون مدنی مبنی بر عطف به ماسبق نشدن قوانین و به طریق اولی بخشنامه ها و دستورالعمل های دولتی و بخشنامه های بانک مرکزی که جنبه آمره دارند جز در مواردی که در متن آنها بنا بر مصالح عمومی بر عطف به ما سبق شدن آنها تاُکید و تصریح شده باشد ، دستورالعمل های فوق به ماسبق خود تاثیر نداشته است. مضافاً اینکه در ماده ۱۱ آیین نامه اجرایی موضوع تبصره (۵) ماده ۱۶۹ مکرر قانون مالیات های مستقیم، بر عطف به ماسبق نشدن آیین نامه اجرایی مذکور و لازم الاجرا بودن آن از ابتدای سال ۱۳۹۵ تصریح شده است.

از سوی دیگر، اجرای ماده ٣٨ آیین نامه اجرایی قانون مبارزه با پولشویی در مواردی است که عناصر قانونی جرم پولشویی وجود داشته و جرمی واقع شده باشد، در حالی که در مورد اقدامات سازمان امور مالیاتی هنوز جرمی واقع نشده که استناد به مواد قانون مربوط به جرایم پولشویی امکان پذیر باشد. پس در چنین مواردی استناد به قانون مزبور که قانونی کیفری می باشد، برخلاف اصل برائت بوده و کنترل حساب های بانکی اشخاص و واکاوی در آن ها به طریق اولی خلاف مقررات قانونی است.

همچنین بر فرض که جرم پولشویی هم واقع شده باشد، وظیفه تحقیقات و صدور کیفرخواست و تحقیق در ادله اثبات دعوی هم در صلاحیت قوه قضاییه است و این امر از صلاحیت سازمان مالیاتی، خروج موضوعی دارد. چرا که مرجعی غیرقضایی بوده و فاقد صلاحیت در این خصوص است.

مساله ای که مد نظر قرار دارد این است که 70 % درصد آنهایی که مشمول جریمة مالیاتی در شرایط حاضر شده‌اند، آنهایی هستند که هیچ فعالیت اقتصادی و کد اقتصادی ندارند و عضو هیچ کدام از حوزه‌های فعالیت اقتصادی کشور نظیر اتاق بازرگانی، اصناف و تعاون نیستند و تنها ۳۰ درصد آنهایی که جریمه شده و یا مشمول طرح شفافیت فعالیت اقتصادی شده‌اند، دارای کد اقتصادی بوده‌اند. با توجه به اقداماتی که در خصوص بحث شفافیت اطلاعات اقتصادی در کشور در حال انجام است، یکی از محورهای آن این است که بتوان از طریق تراکنش های بانکی به خیلی از موضوعات چون پولشویی در اقتصاد کشور و فرار مالیاتی تسلط پیدا نمود و بررسی تراکنش‌های مالی مودیان مالیاتی از سال ۹۱ به نوعی به دلیل فراهم نبودن مستندات مودیان غیر اصولی به نظر میرسد.

در حال حاضر ، یکی از نگرانی هایی که برای تمامی اصناف وجود دارد، بحث تراکنش های مالی مودیان مالیاتی در سراسر کشور است به گونه ای که این تراکنش ها را از سال ۹۱ برای بنگاههای اقتصادی در نظر گرفته اند که این مساله به دلیل اینکه فاقد مبانی ماده ۲۳۷ قانون مالیات های مستقیم است ، غیر معقول است، ماده ۲۳۷ می گوید که اگر قرار است برگه تشخیص صادر شود، باید همراه با مستندات باشد و اگر برگة تشخیص مالیات بدون رعایت ماده ۲۳۷ صادر شود، باید به گونه ای باشد که موُدی بتواند از خودش دفاع کند؛ و وقتی فعالان اقتصادی اطلاعات درستی از اسناد و مدارک سال‌های گذشته ندارند، قطعاً‌ از ارائه اسناد و مدارک متقن و صحیح به سازمان امور مالیاتی بازمانده و این مطلب موجب خسارت‌های فراوانی برای آنها خواهد شد. از طرفی ، در سال‌های گذشته به دلیل نبود چنین دستورالعمل‌هایی، طبق عرف بازار و با درخواست بانک‌ها برای ایجاد گردش حساب بالا و افزایش معدل حساب ، افراد ، اقدامات‌ فراوان برای بهبود شرایط خود در بانک‌ها نموده اند که اکنون در مقام رسیدگی ، برای بسیاری از آنها دلیل موجّهی وجود ندارد. لذا اعمال مقررات سال ۱۳۹۵ در سال‌های ۱۳۸۸ لغایت ۱۳۹۴ خلاف قانون و اصل ۱۶۹ قانون اساسی و ماده ۴ قانون مدنی کشور است. بویژه آنکه ؛ باید توجّه داشت که اصناف از جمله فعالان اقتصادی کشور هستند که به حسب ظاهر ، به صورت شفاف فعالیت می کنند و همه ساله مالیات خود را طبق قانون می پردازند ؛ اما بسیاری از کسانی که بدون مجوز اقدام به فعالیت های اقتصادی می کنند و به درآمدهای باد آورده می رسند، بدون پرداخت حتی یک ریال مالیات همچنان در صحنه هستند. لذا بهتر است سازمان امور مالیاتی نسبت به شناسایی سودجویان و فراریان مالیاتی اقدام کند و آن را به رصد تراکنش های بانکی کسانی که فعالیت اقتصادی شفاف دارند، ترجیح دهد ؛ زیرا ، همانگونه که گفته شد ، با ملاحظة مواد مختلف از قانون مالیاتهای مستقیم مصوّب 1366 با اصلاحات بعدی از جمله ماده 219 این قانون ، هرچند مرجع شناسایی و تشخیص درآمد مشمول مالیات و نیز مرجع تعیین مالیات و مطالبه و وصول آن و انجام اقدامات اجرایی ، سازمان امور مالیاتی می باشد ؛ لیکن ، این امر وفق مفاد همان قانون از حیث رعایت ضوابط و مقرّرات آئین دادرسی مالیاتی و توجّه به ماهیت قانون ، دارای ضوابط بوده و وفق مادة 237 از همین قانون ، اصدار برگ تشخیص مالیاتی می بایست بر اساس ماُخذ صحیح و متکّی به دلایل و اطلاعات کافی و حاوی کلیة فعالیت های مؤدّی و درآمدهای آن و منشاُ وصول به تشخیص و ذکر آنها و ابلاغ به مؤدّی باشد و در مقام رسیدگی نیز رعایت ماده 248 همان قانون از حیث ذکر و اظهارنظر پیرامون کلیه موارد ادّعایی مؤدّی در راُی هیاُت حل اختلاف مالیاتی و نیز بیان توجیهات و دلایل و جهات تعدیل ، ضرورت دارد ؛ لیکن ، از آنجائیکه در رسیدگی و اصدار این آراء متمّم مالیاتی ، رعایت مقرّرات از جمله مفاد ماده 4 از قانون مدنی و راُی وحدت رویه شمارة 131 سال 1397 صادره از هیاُت تخصصی اقتصادی دیوان عدالت اداری در خصوص عدم جواز تسّری اثر مفاد دستور العمل ( 95 / 505 / 200 با اصلاحیه آن ) موسوم به بررسی تراکنش های بانکی به سابق نشده است ، چرا که این دستور العمل اثر قهقرایی ندارد و برای سال 1395 به بعد قابلیت اجرایی دارد ؛ علی الخصوص در مالیات متمّم که وفق مواد 156 و 157 از قانون مالیاتهای مستقیم اسناد مبنای تعیین آن باید متقن باشند نه تراکنش صرف بانکی که منحصراَ ، حاکی است نه محکی . و این تسّری به ماقبل بر خلاف قاعدة بیان بوده و ایجاد تکلیف مالایطاق می باشد ، فلذا ، هیچ موجبی جهت قبول صحت صدور برگ تشخیص متمّم از سوی مؤدّیان وجود ندارد .

همچنین ، با ملاحظة مفاد بخشنامه های شماره 505 / 96 / 200 مورخ 24 / 02 / 1396 و شماره 16 / 99 / 200 مورخة 31 / 01 / 1399 در خصوص چگونگی رسیدگی به تراکنش های بانکی و مطالبه مالیات عملکرد و ارزش افزوده مربوط به سنوات قبل از سال 1395 از طریق بررسی ریز تراکنش های بانکی مؤدّیان به استناد به ماده 30 قانون مالیات بر ارزش افزوده و جزء 2 بند « پ » ماده 169 مکرّر قانون مالیاتهای مستقیم و تبصرة ماده 231 قانون مار الذکر ، کلیه بانکها و مؤسسات اعتباری مکلفند اطلاعات مربوط به تراکنش های بانکی و حسابهای بانکی مؤدیان را از ابتداء سال 1395 به صورت جمع گردش و ماندة سالانه ( دورة مالی ) در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار دهند که این امر نشان می دهد هدف مقنّن صرفاَ وصول مالیات بر ارزش افزوده بوده ؛ فلذا ، حکم مندرج در ماده 30 قانون مزبور مجوّزی در خصوص مطالبه مالیات موضوع قانون مالیاتهای مستقیم نبوده و استناد ادارات کل امور مالیاتی به ماده 30 قانون مالیات بر ارزش افزوده جهت اخذ مالیات متمّم بر عملکرد مؤدیان در سال های قبل از 1395 فاقد وجاهت قانونی است .  

*   راُی شماره 1521 الی 9909970906011511 هیاَت تخصّصی مالیاتی - بانکی دیوان عدالت اداری در مورخة 17 / 12 / 1399 در ردّ تقاضای ابطال بخشنامة 200 / 99 / 16 31 / 01 / 1399 ، بدون در نظر گرفتن ملاحظات حقوقی و اقتصادی پیش گفته و اشکالات وارد بر وضعیت عملکردی مؤدیان در سالهای گذشته ، ضمن تاُکید بر استفادة قانونی از گردش حسابهای بانکی اشخاص جهت بررسی ، جلوگیری از فرار مالیاتی و تشخیص صحیح مالیات ( که اهدافی صحیح و مشروع و مقصود قانونگذاران تمامی کشورهاست ) و ضمن اذعان به اینکه ؛ در خصوص بخشنامه ها و دستورالعمل های سابق صادره از سازمان امور مالیاتی در حوزه رسیدگی به تراکنش های بانکی مشکوک از جمله دستورالعمل شماره ۵۰۵/۹۶/۲۰۰ مورخ ۲۴/۲/۱۳۹۶ و شماره ۵۲۵/۹۶/۲۰۰ مورخ ۲/۱۰/۱۳۹۶، تسری مفاد این مصوبات به اقدامات قبل از سال ۱۳۹۵ (اجرای اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم) محل تأمل و ایراد جدی واقع شده است که موجب اختلاف بین مؤدیان و سازمان امور مالیاتی و طرح موضوعات متعدد در دیوان عدالت اداری گردیده است ، با استدلال به اینکه ؛ الحال با عنایت به اینکه در دستورالعمل مورد شکایت به شماره ۱۶/۹۹/۲۰۰ مورخ ۳۱/۱/۱۳۹۹، ایرادات سابق مرتفع شده است. چرا که مفاد قانون اساسی و قوانین عادی در تشخیص و مطالبه مالیات مبتنی بر احراز درآمد در بررسی تراکنش های بانکی مراعات شده است و در بندهای مختلف آن از جمله بند ۱ بند ۹، بند ۱۲، بند ۱۸ به صراحت قید شده است که اطلاعات حسابهای اشخاص به تنهایی درآمد تلقی نمی شوند و با اظهار مکتوب صاحبان حساب و تراکنش مبنی بر ماهیت غیر درآمدی تراکنش ها، از آنها رفع تعرض صورت می پذیرد و بار اثبات به عهده سازمان امور مالیاتی و مأمورین مالیاتی می باشد که این امر کاملاً منطبق با مفاد قانون بوده چرا که هم اختیارات و هم تکالیف و وظایف مأمورین بررسی همه مدارک و مستندات و اثبات وجود و تحقق درآمد برای اشخاص و سپس مطالبه مالیات می باشد و از ابتدای وضع قانون نیز این اختیار و تکلیف وجود داشته است و از سویی با لحاظ سابقه قانونی، این اقدام تسری به ما قبل محسوب نمی شود. چرا که هدف از مقرره مورد شکایت با لحاظ مطالبه پیش گفته اجرای قانون می باشد و به همین جهت در بند ۱۱ دستورالعمل به صراحت به دوری از حدس و گمان بدون وجود مستندات در تشخیص مالیات، تأکید شده است و در بند ۱۸ در قالب صورتجلسه و فرم تنظمیی اظهارات مکتوب مؤدی مبنی بر ماهیت تراکنش های وی اخذ می شود و وظیفه مأمورین مالیاتی، مـستند سـازی تراکنش ها و اثبات درآمـد می باشد نه وظیفه مؤدیان و این امر از موجبات تحقق عدالت می باشد، فلذا با این اوصاف، مفاد دستورالعمل مورد شکایت در جهت اجرای مفاد قانون (اعم از سابق و اصلاحی) و تبیین اهداف مقنن و شیوه های اعمال قانون بوده و در نتیجه ، نظر به اینکه بار اثبات به عهدة سازمان مالیاتی است ؛ موجبی جهت ابطال آن وجود نداشته و ندارد . این در حالی است که در حال حاضر ، ادارات امور مالیاتی صرفاَ با ابلاغ ارائة مستندات به مؤدیان مالیاتی ، بر خلاف محتوی و ماهیت راُی فوق الذکر و خلاف مفاد دستور العمل موصوف، در صورت عجز از ارائة مستندات سالهای قبل مؤدّی در خصوص ماهیت و جزئیات هر یک از تراکنش های بانکی ایشان ، با توسّل به «  قاعدة اقدام »  مبادرت به صدور برگ تشخیص و نهایتاَ برگة قطعی مالیات متمّم از باب جریمة درآمد پنهان مکشوفه می نمایند . ح . م . ص

  • حسین مهدوی صیقلانی
۱۹
تیر

سؤال : 

آیا امکان صدور اجرائیه بر روی سند رهنی که امضاء تسهیلات گیرنده را ندارد وجود دارد ؟

اساساَ در شبکه بانکی، ضمانت به صورت ضمّ ضمهّ صورت می گیرد . و لذا برای پرداخت بدهی، ذمه راهن به ذمه بدهکار اصلی ضمیمه می‌گردد و به صورت کلی بانک در مراجعه به بدهکار اصلی یا راهن برای وصول طلب مختار است. در عین حال مفهوم رهن مستعار نیز دقیقا همین است. عقد رهن به تبع قرارداد داخلی تسهیلات با مشتری صورت گرفته و رابطه داین و مدیونی ایجاد شده و در سند رهنی صرفاَ در مقام اشتغال ذمه ، راهن مستعار می‌باشیم، نه مدیون اصلی! لذا عدم امضای قرارداد توسط تسهیلات گیرنده نباید خللی در روند وصول مطالبات از محل سند رهنی ایجاد نماید. 

در مقابل برخی ادارات ثبت به استناد ماده 107 آیین نامه اجرا که "بر صدور اجرائیه علیه راهن علاوه بر بدهکار اصلی" تاکید دارد، اعتقاد دارند که امکان صدور اجرائیه بر روی سند رهنی فاقد امضای تسهیلات گیرنده وجود ندارد که این استدلال خالی از وجه به نظر می رسد ؛ چراکه ، ماده مزبور صرفا در مقام بیان لزوم صدور اجرائیه علیه راهن یا راهنین می باشد و در مقام بیان لزوم صدور اجرائیه علیه بدهکار اصلی نیست.  سازمان ثبت اسناد و املاک در راستای عمل به مفاد رای وحدت رویه ۷۹۴ دیوانعالی کشور اقدام به صدور بخشنامه ۹۹/۲۰۵۸۲۲ نموده و کلیه دفاتر اسناد رسمی و دوایر اجرای ثبت را مکلف کرد تا هنگام پذیرش درخواست صدور اجرائیه بانکها، مفاد رای مذکور رعایت گردد ؛ لذا ، مطابق رویة اخیر ایجاد شده در ادارات اجرای ثبت از این به بعد قرار بر این است که :

اولاَ : دوایر اجرای ثبت پس از مشخص نمودن نوع تسهیلات (عنداللزوم با استعلام از بانک بستانکار) وفق نرخ سود مقرر در جدول اعلامی بانک مرکزی نسبت به وصول طلب اقدام نمایند.

 ثانیا : براساس رویه جدید برخی از دوایر اجرای ثبت، درصورت ایجاد اختلاف میان بانک و تسهیلات گیرنده در محاسبه نرخ ‌سود تسهیلات بانکی و مانده بدهی، نسبت‌ به جلب نظر کارشناس رسمی جهت محاسبه ارقام اقدام و نسبت به صدور رای اقدام می نماید. برخی دوایر ثبت نیز موضوع را جهت تعیین میزان سود قانونی به بانک مرکزی ارجاع می دهند که بانک مرکزی پاسخ به این استعلامات را در حیطه وظایف خود نمی داند. از مهمترین اختلافات موجود در این زمینه نرخ سود عقود مشارکتی قبل از سال ۹۰ است که به صورت حداقلی تعیین شده و بانک مرکزی معتقد است شامل رای وحدت رویه ۷۹۴ نخواهدشد.

  • حسین مهدوی صیقلانی
۰۱
اسفند

تاُثیر منفی راُی وحدت رویه هیاُت عمومی دیونعالی کشور در باب وجه التزام گزاف بر قراردادهای بانکی

دیوان عالی کشور در راُی وحدت رویه 805 مورّخ 16 / 10 / 1399 با تمسک به اطلاق ماده ۲۳۰ قانون مدنی در باب خسارت مقطوع و با تفسیر اصل لزوم تعهدات و عمل به شروط ، وجه التزام تعیینی در قراردادها  را ولو بالاتر از شاخص تورم موضوع ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی باید نافذ دانسته است. مبنای این ماده قانونی اصل حاکمیت اراده و اصل آزادی قراردادها است.طبق این اصل ، اراده طرفین محترم است و دادگاه حق ندارد در قرارداد منعقده دخالت و شروط و تعهدات قراردادی را نادیده بی انگارد . این اصل حقوقی را قواعد فقهی مانند « قاعده تسلیط » و قاعدة « تجاره عن تراض » و قاعدة  « المومنین عند الشروطهم » و قاعدة « اوفوا بالعقود » و اصل لزوم قراردادها تایید می نماید.

  • قیود حاکم بر اصل آزادی ارادة طرفین ؛

۱- منع جریمه : وجه التزام نوعی طریقه ی جبران خسارت است و نه مجازات .اگر وجه التزام از حالت جبران خسارت خارج و جنبه جریمه و جزای نقدی بخودش گرفت؛ دادگاه باید دخالت نماید. زیرا طرفین حق ندارند در شروط ضمن عقد مجازات تعیین کنند. مثلا نمی توانند شرط شش ماه زندان برای تخلف از قرار داد معین نمایند.هم چنین در جزای نقدی هم اگر شرط ضمن عقد از حالت ساده جبران خسارت خارج و جنبه جزایی بخودش گرفت؛ در نفوذ چنین شرطی تردید جایز است.

۲- قاعده منع اجتماع عوضین: شرط وجه التزام باید با خسارت متعارف و مبلغ قرار داد تناسب داشته باشد. شرط پوچ  و بدون تجارت عن تراض  و بدون مابه ازای مناسب غیرعقلایی است. مثلا ؛ اگر الف شرط کند روزی صد میلیون به ب بدهد آیا دادگاه باید روزانه حکم بدهد و ب را به میلیارد میلیارد محکوم کند؟  در  حقوق فرانسه این شروط را تعدیل می کنند. بنظر می رسد که در حقوق ایران هم باید سقف جریمه همان قیمت عوضین باشد و نباید موجب جمع عوضین و اکل مال بالباطل بشود . اگر وجه التزام از  مبلغ قرارداد بالاتر برود موجب جمع عوضین و اکل مال بالباطل می شود. مثلا ؛ خریدار شرط می کند که تاُخیر در انتقال سند روزانه دو میلیون تومان و سه سال سپری شده و امکان انتقال سند وجود ندارد . یکهزار روز می شود دو میلیارد تومان ؛ درحالیکه ، ثمن معامله یک میلیارد بوده اینجا خریدار هم مالک مبیع می شود و هم ثمن و نوعی اکل مال بالباطل است.الان در بسیاری از دعاوی دادگستری دادگاه ، متعهد را به روزانه مبلغ گزاف محکوم می نماید و محکوم علیه هم توان اجرای قرارداد را ندارد .مثلا سند مالکیت را سازمان ثبت صادر نمی کند یا تفکیک انجام نمی شود.همین طور سالیان سال محکوم علیه باید روزانه  میلیون ها تومان بپردازد.

۳ - معمولا شروط قراردادی چاپی و یک طرفه است و از نظر سیره عقلایی در لزوم تعدیل قراردادها و حمایت از طرف ضعیف تر تردید کمتری وجود دارد.

 

۴ - بطلان شرط ربوی : گاهی شرط ممکن است جنبه ربوی پیدا کند.  ربا دو نوع است :۱. ربای معامله ۲. ربای قرضی ربای دین یا ربای تعهد یا ربای اشتغال ذمه .  ربای دین و یا ربای تعهد همان مال مازاد بر دین است. پس اگر در قرار دادی شرط وجه التزام از حالت سقوط ارزش پول خارج شده و با قیمت دلار و ارز و تورم و شاخص بانک مرکزی هیچ سنخیتی نداشته باشد ممکن است جنبه ربوی پیدا کند.

۵ -  لزوم اثبات خسارات : شرط جبران خِسارت مقطوع برای صدور حکم کافی نیست .بلکه باید اصل وقوع خسارت باید محقق شود کسی که به سبب عدم انجام تعهد و یا تاخیر انجام تعهد ضرر ببیند باید با اثبات ضرر و اینکه متعهد علی رغم استطاعت و قدرت تادیه  و علی رغم رجوع متعهد له از نادیه تعهد امتناع نمود؛ جبران خسارت را مطالبه کند.قراردادهای منظور در راُی وحدت رویه از وجهی ربای دین و یا ربای تعهد است و حرام و جرم است.

نتیجه: شرط وجه التزام چنانچه منجر به اندراج مبلغی بسیار گزاف و نا متناسب گردد نوعی جمع عوضین است و یک طرف معامله مالک مبیع و ثمن می شود. در این شرایط باید قاضی شرط مبلغ گزاف را به سقف قراردادی تعدیل نماید.متاسفانه دادگاهها بدون تجزیه و تحلیل محتوای شرط و نوعیت آن و خسارت آرای کمر شکن گاهی صادر می نمایند.

  • تاُثیر راُی وحدت رویه مورخّه 16 / 10 / 1399 هیاُت عمومی دیونعالی کشور بر قراردادهای بانکی

در قراردادهای تسهیلاتی بانکها با مشتریان  معمولا سه نوع شرط دیده می شود که با استناد به آنها بانکها علاوه بر اصل، از مشتریان سود و مازاد هم مطالبه میکنند.

۱- شرط تعیین سود ؛ که بموجب رای وحدت رویه شماره ۷۹۴ هیات عمومی دیوان عالی کشور مطالبه سود بیشتر از نرخ قانونی مغایر با مقررات پولی و بانکی تلقی شد و شرط تعیین نرخ غیر قانونی را قابل ابطال اعلام کرد. بموجب این رای در صورت طرح دعوا بانک از مطالبه سود مازاد بر نرخ قانونی محروم می شود. اخیرا دیده شد دادستانی کل کشور و برخی مقامات قضائی دیگر دوایر اجرای ثبت را مکلف کردند در موضوع سود قراردادهای بانکی ورود کنند. به نظر می رسد که از نظر قانونی ، این دستورات در زمان حاکمیت آئین نامه فعلی اجراء مفاد اسناد رسمی لازم الاجراء ، تکلیفی ایجاد نمی‌کند مگر بعد از اصلاح آئین نامه و پیش بینی اختیار حق نظارت و کنترل آنها بر قراردادهای بانکی. قبل از آن اجرای ثبت حق بازرسی و نظارت بر شروط قراردادی منتسب به حاکمیت اراده آزاد مشتری را ندارد و تفسیر حق شکایت از دستور اجرا هم منصرف از آن است. مصلحت اقتضا می‌کند برای کاهش دعاوی بانکی آئین نامه مذکور متناسب با این اهداف اصلاح شود.

۲- شرط تعیین وجه التزام تخلف از شروط قراردادی ؛ که عمدتاَ ناظر بر تخلف از شرط بازپس دادن اقساط تسهیلات و سود آنها یا سایر شروط قراردادی هستند. شرط تعیین خسارت قراردادی مقطوع برای تخلف از تاخیر در پرداخت دیون ریالی محل تردید و تامل است. ماهیت ربوی آن سبب شده است تا محاکم ، شرط مطالبه آن را قانونی و شرعی تلقی نکنند.

۳ - شرط مطالبه خسارت تاخیر تادیه :  در صورت تاخیر در پرداخت اقساط ؛ که در قراردادهای بانکی مستقل از شروط مذکور درج می شوند. این شرط مغایر با حکم ماده ۵۲۲ قانون آئین دادرسی مدنی است؛ زیرا با قواعد مذکور در این ماده و تردید در ماهیت آن سازگاری ندارند. رای مورخّه 16 / 10 / 1399 هیاُت عمومی دیوان عالی کشور  در اعلام اینکه تعیین شرط وجه التزام خسارت تاخیر تادیه بیشتر از شاخص قیمتها قانونی می باشد با ماده ۵۲۲ در تعارض است و بنظر می رسد در صدور این راُی ، به لحاظ عدم تفکیک شرط وجه التزام و خسارت تاخیر ، خلط مبحث ایجاد شده است ؛ زیرا ،  اولاَ  :  اگرچه در ماده ۲۳۰ قانون مدنی برای حاکمیت اراده طرفین عقد ، محدودیتی پیش بینی نشده است ؛ لکن ، آنچه بعنوان خسارت تاخیر تادیه موضوع حکم ماده ۵۲۲ قرار گرفته ماهیتاَ متفاوت از خسارت قراردادی موضوع وجه التزام است و در خصوص امکان مصالحه طلبکار و بدهکار از ذیل ماده ۵۲۲ استنباط نمی شود که قبل از مطالبه طلبکار و تاخیر بدهکار در پرداخت اصل دین و تغییر فاحش قیمتها بتوان تعیین و مطالبه این خسارت مشروط را موضوع شرط ضمن عقد قرار داد. از طرفی ،  فلسفه وضع خسارت تاخیر تادیه منحصراَ ،کاهش ارزش پول نیست ؛ بلکه ، حق مطالبه آن ، تابعی  از افزایش شاخص قیمتها اعلام شده است. این حکم استثنائی را فقط باید به موارد نص تفسیر کرد و فرقی نخواهد داشت که در روابط اشخاص عادی باشد یا در روابط آنها با بانکهای دولتی و خصوصی.

 ماده ۵۲۲ قانون آئین دادرسی مدنی مقرر می دارد : «  در دعاویی که موضوع آن دِ‌ین و از نوع وجه رایج بوده و با مطالبه داین و تمکن مدیون، مدیون امتناع از پرداخت نموده، در صورت‌تغییر فاحش شاخص قیمت سالانه از زمان سررسید تا هنگام پرداخت و پس از مطالبه طلبکار، دادگاه با رعایت تناسب تغییر شاخص سالانه که توسط‌بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می‌گردد محاسبه و مورد حکم قرار خواهد داد مگر این‌که طرفین به نحو دیگری مصالحه نمایند.»

ثانیاَ :   قبل از جمع شرایط مقرر در این ماده توافق بر خسارت احتمالی ناشی از تغییر شاخص قیمتهای آینده شرطی مجهول و غیر قانونی است.

هیاُت عمومی دیوان عالی کشور در رای وحدت رویة شماره 794 21 / 05 / 1399  شرط مطالبه سود مازاد بر نرخ قانونی را با هدف جلوگیری از اجحاف نسبت به مشتری و مدیون ، مغایر با مقررات پولی و بانکی و قابل ابطال تلقی کرد که صحیح بود ، اما در راُی اخیر به موضوعی پرداخته است که نه تنها برخلاف ماده ۵۲۲ تعیین خسارت تاخیر تادیه مقطوع قراردادی را قانونی تلقی می کند ؛ بلکه ، با خلط مبحث وجه التزام با خسارت تاخیر تادیه، مطالبه خسارت تاخیر تادیه بیشتر از نرخ شاخص قیمتها را تجویز می نماید. این راُی دست بانکها را باز خواهد گذاشت تا در شرایط منع قانونی تعیین و مطالبه سود مازاد بر نرخ قانونی، سود دلخواه خود را با عنوان خسارت تاخیر تادیه مقطوع بطور قانونی و نامحدود تعیین و مطالبه کنند که نقض غرض است.  در نظامهای حقوقی مختلف، ضرورت و گریزناپذیری وضع قوانین حافظ منافع سرمایه داری را رویه قضائی با تفسیر صحیح و عادلانه آنگونه تلطیف می کند تا ضمن حفظ منافع آنها، سوء استفاده بنگاه ها و کارتل های بزرگ اقتصادی را محدود کند و به این ترتیب تعادل نسبی اقتصادی را که در زمان وضع قانون امکانپذیر نبوده برقرار می کند. رای اخیر وحدت رویه دیوان منصفانه و عادلانه نیست و بدور از تفسیر صحیح ماده ۵۲۲ قانون آئین دادرسی مدنی است.

  • حسین مهدوی صیقلانی
۰۱
اسفند

ابهامات بخشنامه سازمان ثبت درخصوص اجرائیه ثبتی قراردادهای بانکی

راُی وحدت رویه شماره 794 مصوبات بانک مرکزی راجع به حداقل و حداکثر نرخ سود بانک ها جنبه آمره داشته و شرط مندرج در قرارداد اعطای تسهیلات بانکی نسبت به سود مازاد بر مصوّبات مذکور باطل می باشد. از آن جا که آراء وحدت رویه در حکم قانون و برای کلیه مراجع لازم الاتباع می باشد، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور نیز در جهت نظم دهی به رویه های مشتت موجود و رعایت مصوبات بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار و بنابر اظهار نظر اخیر ریاست قوه قضاییه مبنی بر این که دستگاه قضا ضامن اجرای نرخ سودهای مازاد بر مصوبات بانک مرکزی و شورای عالی پول و اعتبار نخواهد بود؛ اقدام به صدور بخشنامه شماره 205822/99 نمود و کلیه دفاتر اسناد رسمی را مکلف نمود تا هنگام تنظیم سند؛ صدور اجراییه و پذیرش درخواست صدور اجراییة اسناد مربوط به بانک ها و مراجعی که قانونا حق دریافت سود و خسارت تاخیر تادیه را دارند، مفاد راُی وحدت رویه مذکور رعایت گردد تا از میزان دعاوی مرتبط با ابطال اجراییه ثبتی و عملیات اجرایی کاسته گردد. مع الوصف ؛ در خصوص بخشنامة موضوع بحث برخی ابهامات قابل تاُمّل به نظر می رسد : 

 ۱ - طبق تبصره ماده 4 آئین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجراء و طرز رسیدگی به شکایت ازعملیات اجرائی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، محاسبه سود و خسارت تأخیر تأدیه فیمابین متعهّد و متعهّدٌله (در مورد بانکها و مراجعی که قانوناً حق دریافت آنها را دارند) تا تاریخ صدور اجرائیه انجام می‌شود و بعد از آن با اداره ثبت مربوطه است. تا کنون نیز رویه ادارات اجرای اسناد رسمی آن بوده که میزان و نحوه محاسبه مبالغ مربوط به قراردادهای بانکی از بدو امر تا زمان صدور اجراییه با بانک مربوطه و از زمان صدور اجراییه تا مزایده توسط اداره اجرا صورت می گرفته است ( که البته ادارات اجراء نیز مایل به ورود در این قسمت که نیازمند ورود و رسیدگی ماهوی به امر دارد نیستند)

 ۲ - حال این ابهام به ذهن متبادر می شود که آیا بخشنامه اخیر سازمان ثبت به نوعی در پی ایجاد مقام نظارتی بر میزان نرخ سود در قراردادهای بانکی و در مرحله اجرا بوده است؟ آیا سازمان ثبت فرضا در صورت عدم رعایت مصوبات بانک مرکزی توسط بانک، در پی وضع ضمانت اجرا بوده است؟ به عبارتی رعایت مفاد راُی وحدت رویه 794 در بوته عمل از طریق ادارات اجرای ثبت در سه مرحله تنظیم سند رسمی؛ صدور اجراییه و پذیرش درخواست صدور اجراییه به چه نحو خواهد بود؟ آیا منجر به نوعی تغییر و اصلاح در قرارداد خواهد شد؟ و یا صرفا عدم رعایت مصوبات توسط بانک مربوطه، قدرت اجرایی اسناد تنظیمی بانک ها که مطابق ماده 15 اصلاحی قانون عملیات بانکی بدون ربا و نیز ماده 7 قانون تسهیل اعطای تسهیلات بانکی که  آن را در حکم سند رسمی و برخوردار از مزایای آن می شمارد سلب می نماید؟  در خصوص پرونده های ارجاعی به مراجع دادگستری ، امر به لحاظ دارا بودن ابعاد تخصصی؛ الزاما به کارشناسان رسمی دادگستری ارجاع می گردد تا در مورد آن اظهارنظر نمایند.  همچنین در مرحله صدور اجراییه نیز محاسبات متعددی صورت می گیرد که نرخ سود، مدّت، مبلغ و میزان خسارت تاخیر تادیه (وجه التزام) در آن لحاظ می گرددکه مبلغ مشخص شده با شرایط مشخص شده در قرارداد دریافت تسهیلات انطباق داده می شود. ضمن آن که مطابق مواد مرتبط درقانون آیین دادرسی مدنی در ارتباط با بحث رجوع به کارشناس،  نظریه کارشناسی قابل اعتراض و بازبینی بوده و دادرس بر روند آن نظارت دارد، اما این امر نیز در اجرای قراردادهای بانکی از طریق ادارات اجرای ثبت در هاله ای از ابهام قرار دارد.

۳ - در قراردادهای مشارکت مدنی در سال هایی که نرخ سود مورد انتظار به صورت حداقل و حداکثری به تصویب رسیده است؛ ممکن است این سوال ایجاد شود که ادارات اجراء ثبت در مرحله صدور اجراییه و پذیرش درخواست صدور اجراییه کدام نرخ را باید مدنظر قراردهند؟

  • حسین مهدوی صیقلانی
۰۱
اسفند

رای وحدت رویه 794 (ممنوعیت نرخ سود مازاد) شامل عقود مشارکتی هم می شود

اخیراً اظهارنظرهایی توسط مقامات شبکه بانکی، بانک مرکزی و حتی دادستان کل کشور مبنی بر عدم تسّری راُی وحدت رویه شماره ۷۹۴ مصوب 21 / 05 / 1399 هیاُت عمومی دیوان عالی کشور که مقرّر می دارد « با توجه به اینکه برابر مواد قانونی حاکم بر مقررات پولی و بانکی کشور به ویژه مواد ۱-۱۱ و ۳۷ قانون پولی و بانکی کشور و ماده ۲۰ قانون عملیات بانکی بدون ربا، بانک مرکزی مسئول حسن اجرای نظام پولی و بانکی کشور و تعیین کننده حداقل و حداکثر سود بانکی می‌باشد و با عنایت به اینکه مطابق ماده ۱ قانون تنظیم بازار غیر متشکل پولی مصوب ۲۲/۱۰/۸۳ نظارت بانک مرکزی شامل تمامی بانک‌ها اعم از دولتی، خصوصی و مؤسسات مالی و اعتباری می‌باشد و از طرفی مصوبات بانک مرکزی جزء قوانین آمره بوده و عدم رعایت آنها توسط بانک‌ها در رعایت سود مصوب، تخلف محسوب می‌گردد. در نتیجه قراردادهای تنظیمی راجع به سود تسهیلات که بدون رعایت مصوبات بانک مرکزی بوده غیر نافذ و قابل ابطال خواهد بود. بر این اساس رأی شماره ۵۸۰- ۶/۱/۱۳۹۸ شعبۀ اول دادگاه تجدیدنظر استان لرستان صحیح و مطابق قانون می‌باشد. این رأی برای تمامی شعب دیوان عالی کشور و مراجع قضایی و غیر آن لازم‌الاتباع است. » مطرح شده است .  نکات ذیل در خصوص موضوع حائز اهمیت است :

 1 - این راُی در مقام تعیین مقرّره جدید یا وضع نرخ سود یا حتی تعیین تکلیف برای بانکها در این خصوص نمی باشد و صرفا بر آمره بودن و عدم امکان توافق بانکهای خصوصی یا دولتی با مصوبات بانک مرکزی راجع به حداقل و حداکثر سهم سود بانک ها تاکید دارد؛ امری که پیش از صدور این رای بارها توسط بانک مرکزی در بخشنامه های مختلف مورد تصریح قرار گرفته بود.*

 2- مفاد این راُی صرفا بر بطلان شرط مندرج در قرارداد اعطای تسهیلات بانکی نسبت به سود مازاد بر مصوبات مذکور تاکید دارد؛ نه به بطلان کل قرارداد ، امّا در صورتی که موضوع تسهیلات اعطایی، تسویه دیون سابق بوده و بدون موضوع معیّن و ضوابط صحیح حقوقی و قانونی نسبت به اعطای تسهیلات اقدام شود؛ این امر می تواند حسب تشخیص مقام قضایی(نه به صورت کلی) موجب ابطال قرارداد شود که این امر ربطی به موضوع رای وحدت رویه 794 نخواهد داشت. البته جهت گیری فعلی بانک مرکزی و بخشنامه های آن در همین زمینه نیز ، مقاصد دیگری را نشان می دهد. *****.

3- تسهیلات اعطایی بانکها به دو دسته عقود مشارکتی و مبادله ای(غیرمشارکتی) تقسیم می شوند که در عقود مشارکتی با توجه به ماهیت این عقود و همچنین بخشنامه های متعدد بانک مرکزی، می بایست نرخ سود این قراردادها بر مبنای سود و زیان واقعی در پایان مدت مشارکت محاسبه گردد و صرفا شورای پول و اعتبار در مقام بیان حداقل و یا حداکثر "سود مورد انتظار" جهت ورود یا عدم ورود بانک به موضوع مشارکت می باشد. در عین حال چون بانکها زیرساخت لازم برای محاسبه سود و زیان واقعی موضوع مشارکت را نداشته و تسهیلات گیرندگان نیز تمایلی به این امر نشان نمی دهند، عملا و در عالم واقع نرخ سود مورد انتظار در پایان دوره مشارکت عیناَ توسط بانکها مبنای دریافت سود قرار می گیرد.*

 4- نرخ سود مورد انتظارعقود مشارکتی( نه نرخ قطعی ) تا سال 1390، همواره حداقلی بوده است ؛ یعنی ، دست بانکها برای تعیین حداکثر سود باز بوده و راُی وحدت رویه اَخیر تا قبل از سال 90 از باب تعیین حداکثر نرخ « سود مورد انتظار» نمی تواند برای بانکها محدودیتی ایجاد نماید اما در این سال بین 14 تا 17 و 18 تا 21 درصد یعنی دارای سقف شد که مجدداً در تیرماه 93 مجدداً نرخ حداقلی شد ؛ البته ، بار دیگر مجدداً از اردیبهشت 94 نرخ حداکثری شد که تاکنون نیز این امر وجود ادامه دارد.*

 5- با توجه به توضیحات فوق مفاد راُی 794 در مورد عقود مبادله ای به صورت کامل نافذ و حاکم است. *

6- در مورد عقود مشارکتی بانکها حق درج نرخ سود مورد انتظار بیشتر از حداکثر و یا کمتر از حداقل نرخ سود مورد نظر شورای پول و اعتبار(حسب نوع تعیین نرخ سود در سال مربوطه) در قرارداد یا پیوست های آن یا اسناد داخلی بانک را ندارند ؛ اما ، در صورتی که تسهیلات گیرنده ای با ارائه اسناد و مدارک مثبته، عدم تحقق سود مورد انتظار مبنای اعطای تسهیلات را اثبات نماید، حسب گزارش کارشناسی و تصمیم قضایی موضوع عدم تحقق سود مشارکت مورد حکم قرار خواهد گرفت ؛ مگر آنکه بانک بخواهد به شرط ماده 11 قرارداد مشارکت مدنی مبنی بر صلح زیان مشارکت توسط شریک به صورت تبرّعی از اموال شخصی را مطرح نماید که واجد اشکالات متعدّد حقوقی و شرعی است ؛ زیرا ، تعهّد تسهیلات گیرنده طبق ماده ۱۱ قرارداد مشارکت مدنی ، تضمین سود نیست ؛ بلکه ، تعهد کرده که مدیریت مشارکت را به نحوی انجام دهد که سود مورد انتظار محقّق شود و گرنه از اموال خود بدهد ؛ فلذا ، اگر در اثر فورس ماژور (مثلا خشکسالی)سود محقّق نشد نقض تعهّد در مدیریت مطلوب نکرده که ضامن سود باشد اصلا در مشارکت مگر شریک ضامن سود است؟  * صحبت درخصوص آن از حوصله این بحث خارج و نیازمند تحلیل تفصیلی است *

 7- در عین حال چنانچه بانکی تحقق سود واقعی بیشتر از سود مورد انتظار موضوع تسهیلات را نزد مرجع قضایی اثبات نماید، مستحق دریافت سود مازاد مربوطه خواهد بود ؛ لذا ، رای فوق الذکر شامل عقود مشارکتی و مبادله ای با رعایت توضیحات مذکور خواهد شد.

 

  • حسین مهدوی صیقلانی
۱۷
دی

حقیقت نحوه تحقق مشارکت ، افزایش یا کاهش سهم الشرکه طرفین مشارکت ، تحقق سود و اختتام مشارکت

 اکثراَ در قراردادهای مشارکت مدنی بانک قبل از اتمام مشارکت در طی دوران مشارکت اقدام به اخذ مبالغی تحت عنوان سود یا سود دوران مشارکت می کند که این امر خلاف مقرّرات هست ؛ زیرا ، تحقق و تخصیص سود در مشارکت بعد از اتمام‌ آن است نه قبل آن . در چنین وضعی ، این مبالغ دریافتی ، علی الاصول غیر قانونی هستند و در حقیقت ، بانک آنچه را به عنوان سهم‌الشرکه آورده بوده است را با اعمال این روش غیرقانونی ، مجدداَ به صورت جزیی یا کلی ، به تملّک خود درآورده است.

و با ملاک های قانونی معتبر و معیارهای تحلیل مندرج در احکام قوانین موضوعه ، در این وضعیت ، سهم الشرکة بانک ، الزاماَ ، باید تنزُّل یابد و کسر گردد ؛ چرا که ، در واقع قبل از اتمام تعهدات مشارکتی شریک ، اخد پول از وی به هر دلیلی  به معنای کاهش سهم الشرکه گیرنده یا افزایش سهم الشرکه دهنده ( تسهیلات گیرنده )هست و اگر این مبلغ تحت هر عنوانی از شریک اخذ شود ، در واقع تدلیسِ منتهی به اغفال شریک است ؛ زیرا ، اطلاق عنوانِ « سود » بر چنین مطالباتی جز گمراه کردن شریک و به نوعی سفسطه گری چیز دیگری نیست. لذا از آنجایی که « سود » پس از  تحقق واقعی آن ، باید بر مبنای ارزیابی حقیقی ، شناسایی و  تقسیم  آن نیز باید به نسبت  سهم‌الشرکه صورت پذیرد ، محققاَ با حالت مذ کور صدرالذکر و با کاهش سهم الشرکه بانک به دلیل اخذ مبالغی تحت هر عنوان در دوران مشارکت از شریک دیگر  قانوناَ باید سهم الشرکه بانک کاهش یابد و به  نسبت همین کاهش ، سود بانک بر اساس سهم الشرکه نیز  کاهش می بابد . همچنین ، صرفنظر از مناقشه بر سر مفهوم «  سود مورد انتظار »  و امکان یا عدم امکان تحقّق آن در عقود مشارکتی در عالم واقع ، اصولاَ ، سود در قراردادهای مشارکتی بر فرض تحقق و یا فرض محال سود احتمالی باید  به نسبت سهم الشرکه و آورده واقعی طرفین بین هر دو شریک‌ تقسیم‌ گردد و لذا تصوّر سود حداقلی بر اساس سود مورد انتظار ، آنهم ، صرفاَ برای بانک ، امری غیر قانونی است و حتی با فرض قبول سود مورد انتظار ، به عنوان مثال :  بر اساس نرخ  ۱۲ درصد ، باید بین دو شریک به نسبت سهم الشرکه تقسیم ‌گردد ؛ یعنی ، همه  این ۱۲ درصد فرضی متعلّق به بانک نیست ؛ بلکه در فرضی که نسبت مشارکت ۲۰ برای شریک و ۸۰ برای بانک بوده  از این ۱۲ درصد فرضی تقریبا ۲.۵ درصد متعلق به شریک خواهد بود  که متاسفانه بیشتر اصحاب دعاوی بانکی و کارشناسان‌ محترم رسمی در حوزة پولی و بانکی و حسابرسی و ایضاَ دادگاه های محترم از این مهم غافل می باشند . ***************************************************************************************** .

  • حسین مهدوی صیقلانی